فال

قالب وبلاگ

قالب وبلاگ

اس ام اس عاشقانه

 
اخبار سینمای جهان
صفحه نخست             مدیر وبلاگ            پست الکترونیک         آرشیو مطالب         قالب وبلاگ
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب

شیوع   

                                                            

Contagion

خوشحالیم که جهان واقعی در وضعیت عادی به سر می برد و همه چیز آرومه; هرچند فعلا! هرچند تا اطلاع ثانوی!

 

کارگردان: استیون سودربرگ

 

بازیگران: گوئینت پالترو – مت دیمون  لارنس فیشبورن – جود لاو – کیت وینسلت – الیوت گلد – ماریون کوتیار

 

مدت زمان: 106 دقیقه

 

درجه نمایشی: PG-13

 

ژانر: درام / هیجان انگیز

 

امتیاز: 7.5

 

محصول سال 2011

خلاصه داستان و توضیحات

 

تازه ترین فیلم استیون سودربرگ, تماشاگر را به دنیای هراس های ویروسی و میکروبی می برد; هراس های واقعی ای که در قالب بیماری های مسری مرگباری مثل آنفولانزای مرغی و آنفولانزای خوکی طی سال های اخیر اذهان نگران جهانیان را معطوف خودش کرده است. این اولین بار نیست که سینما به سراغ چنین سوژه ای می رود. تا پیش از فیلم شیوع, شاخص ترین فیلم درباره ی بیماری های مسری مرگبار فیلم شیوع (1995) ساخته ی ولفگانگ پترسون بود. اما شیوع 2011 از جنس و لون دیگری است; این یک فیلم سطح بالا و از هر حیث متفاوتی است.

 

 

فیلم پر از ستارگان درجه اول سینمای جهان است که به جز یکی, همگی شان یا برنده ی جایزه ی اسکار بوده اند یا نامزد این جایزه. اما فیلم تمایلی به استفاده از قدرت ستاره ای اش ندارد. زیرا کاراکترها فرع بر داستان هستند و نقش های آنها بس معمولی و عادی است. فیلم راوی زایش و رشد یک بیماری مسری مرگبار است. در واقع این خود بیماری است که کاراکتر اصلی فیلم است. هیچ ملودرام و اکشن تصنعی ای در کار نیست و همین دست فیلمساز را باز گذاشته تا قصه ی بیماری مرگبار و مسری MEV-1 را به اثرگذارترین شکل ممکن روایت کند. فیلم نه درام است نه تریلر (اکشن/ هیجانی). از هیجان سازی های کاذب خبری در آن نیست. هیجان فیلم واقعی و حقیقی است. هیجان فیلم برآمده از تماشای «روال کار» یک سیستم اداری/ تشکیلاتی در مواجهه با یک بحران مرگبار جهان گستر است.

 

بت امهاف (گوئینت پالترو) از یک سفر کاری به هنگ کنگ به خانه اش در مینیاپولیس آمریکا باز می گردد. اما بلافاصله بیمار می شود. بت روز بعد از حال می رود و کمی بعد از انتقالش به بیمارستان می میرد. کمی بعد,‌ پسرش کلارک نیز بر اثر همین بیماری می میرد اما شوهرش میچ (مت دیمون) و دخترشان (آنا جیکوبی –هرون) در برابر بیماری مصونیت دارند و زنده می مانند. به زودی بیماری ویروسی مذکور که اسم اش MEV-1 است در سرتاسر جهان شیوع می یابد. CDS (مرکز کنترل بیماری ها) و WHO (سازمان بهداشت جهانی) سعی دارند جلوی گسترش بیماری را بگیرند اما کار دشواری است. روزانه هزاران نفر بر اثر بیماری در حال تلف شدن هستند. تلاش گسترده ای آغاز می شود تا رد بیماری در هنگ کنگ پیدا شود. دانشمندان می خواهند بدانند که ویروس چگونه از موش ها به خوک ها و از خوک ها به انسان ها سرایت کرده است. در همین حال سودجویان وارد معرکه می شوند. اقتصاد جهانی دچار اختلال می شود. شهرهای بزرگ قرنطینه می شوند و رئیس جمهوری آمریکا به «مکان امنی!» برده می شود و ...

 

 

شیوع در قالب چنین داستانی وجوه خوب و بد و زشت جامعه ی انسانی را به تصویر می کشد: خودخواهی ها و سودپرستی ها و در کنارش نوع دوستی ها و قهرمان گری ها; و همین طور یاْس ها و در کنارش امیدواری ها. فیلم تکان دهنده است برای این که از ترس ها و هراس های واقعی سخن می گوید. اینجا دیگر قصه ی چند تا آدم جان به در برده از یک آپوکالیپس نیست; اینجا صحبت از واقعیت است. مگر نه اینکه در سال 1918 یک درصد جمعیت جهان بر اثر بیماری آنفولانزای اسپانیایی کشته شدند؟ خیلی ساده, این حادثه می تواند در جهان امروز ما نیز تکرار شود و چه بسا جان یک درصد جمعیت کره خاکی را (حدود 70 میلیون نفر), و حتی بیشتر, بگیرد. شیوع از ترس های واقعی سخن می گوید و ترسناک بودن اش هم از همین جاست.

 

فیلم پر از ستاره هاست اما اسامی چشم خیره کن این ستارگان در پوسترهای فیلم نباید کسی را دچار این اشتباه کند که شیوع یک «بلاک باستر هالیوودی» است. لارنس فیشبورن در قالب رئیس «مرکز کنترل بیماری ها» ظاهر می شود که در پی گسترش و شیوع بیماری به عنوان مقصر اصلی شناخته می شود. کیت وینسلت نقش دکتر جدی ای را بازی می کند که برای تهیه گزارش از چگونگی آغاز گسترش بیماری به مینیاپولیس می رود. جنیفر اِهِل دکتر مسری شناسی است که برای یافتن واکسن بیماری کار و تلاش می کند. ماریون کوتیار دکتری است که از طرف «سازمان بهداشت جهانی» به هنگ کنگ اعزام می شود تا در آنجا دریابد بیماری چگونه از حیوانات به انسان سرایت پیدا کرده است. جود لاو هم بلاگری است که میلیون ها خواننده دارد و سعی می کند که از این آب گل آلود ماهی بگیرد و پول و پله ای به هم بزند و ...

 

 

فیلمنامه برگ برنده ی شیوع است. هیچ کلیشه ای در فیلمنامه وجود ندارد. سوسپانس نه برآمده از درام های فردی که برآمده از چگونگی واکنش نشان دادن نوع بشر به بحرانی است که گریبان اش را گرفته است. فیلم به ما هشدار می دهد که سیستم های حفاظتی و بهداشتی ما دچار ضعف های ساختاری و درونی است و همین ضعف هاست که در مواقع بحران های بزرگ اجازه ی مدیریت موثر را نمی دهد. فیلم به فساد های مالی در شرکت های دارویی اشاره می کند و همین طور به عملکرد های نادرست رسانه های گروهی آمریکا.

 

بله شیوع در مدت زمان 105 دقیقه ای اش موضوعات بسیاری را پوشش می دهد و انبوهی از شخصیت ها را معرفی می کند اما نهایتا توفیق می یابد منظری از یک حادثه ی بسیار محتمل و امکان پذیر را در برابر دیدگان ما به نمایش بگذارد. فیلم که تمام می شود خوشحالیم که جهان واقعی در وضعیت عادی به سر می برد; البته فعلا, تا اطلاع ثانوی!/

 

منبع :دنیای سینما

ویرایش در اخبار سینمای جهان

دو شنبه 21 آذر 1390برچسب:, :: 15:55 ::  نويسنده : علی ملکی

سال 90 تا به اینجای کار سال بسیار خوبی برای تماشاگران, تهیه کنندگان, منتقدین و ... بوده است. به همین دلیل جدول ارزشگذاری را ترتیب دیدم تا بتونید با بهترین و بدترین فیلم های سال آشنا بشید...

 

رده بندی فیلم های ایرانی بر حسب امتیاز

 

نام فیلم

تعداد آرا

میانگین امتیاز (از 4)

1

جدایی نادر از سیمین (اصغر فرهادی)

14

3.50

 

2

اینجا بدون من (بهرام توکلی)

14

3.14

 
3

ورود آقایان ممنوع (رامبد جوان)

13

2.69

4

سعادت آباد (مازیار میری)

12

2.58

5

یه حبه قند (سیدرضا میرکریمی)

10

2.50

 
6

مرهم (علیرضا داودنژاد)

14

2.00

7

مرگ کسب و کار من است (امیر ثقفی)

10

2.00

8

آقا یوسف (علی رفیعی)

11

1.81

 
9

زندگی با چشمان بسته (رسول صدرعاملی)

11

1.72

10

راه آبی ابریشم (محمدرضا بزرگ نیا)

8

1.50

11

آلزایمر (احمدرضا معتمدی)

12

1.45

12

جرم (مسعود کیمیایی)

13

1.46

13

شبانه روز (کیوان علیمحمدی، امید بنکدار)

10

1.40

14

قصه پریا (فریدون جیرانی)

9

1.33

15

برف روی شیروانی داغ (محمدهادی کریمی)

10

1.20

16

ندارها (محمدرضا عرب)

9

1.22

 
17

سیزده پنجاه و نه (سامان سالور)

11

1.10

18

سوت پایان(نیکی کریمی)

7

1.14

19

پرتقال خونی (سیروس الوند)

3

0.83

 
20

شکارچی شنبه (پرویز شیخ طادی)

3

0.50

21

یکی از ما دو نفر (تهمینه میلانی)

11

0.68

22

زنان ونوسی ... (کاظم راست گفتار)

9

0.38

23

دختر شاه پریون (کامران قدکچیان)

8

0.43

24

شرط اول (مسعود اطیابی)

5

0.40

25

شیش و بش (بهمن گودرزی)

10

0.35

26

خیابان بیست و چهارم (سعید اسدی)

8

0.37

27

زن ها شگفت انگیزند (مهرداد فرید)

9

0.27

28

در شب عروسی (رضا قهرمانی)

4

0.25

 
29

اخراجی ها 3 (مسعود ده نمکی)

12

0.16

30

سه درجه تب (حمیدرضا صلاحمند)

7

0.14

31

پایان نامه  (حامد کلاهداری)

11

0.13

32

فوتبالی ها (سیامک خواجه وند)

7

0.07

33

پیتزا مخلوط (حسین قاسمی جامی)

2

0.00

34

ورود زنده ها ممنوع (جواد مزدآبادی)

3

0.00

منبع: سایت سینمایی سی نت

ویرایش در اخبار سینمای جهان

دو شنبه 30 آبان 1390برچسب:, :: 12:0 ::  نويسنده : علی ملکی

 

فیلم زندگی‌نامه‌ای «جی. ادگار» با بازی لئوناردو دی کاپریو به نقش نقش جی. ادگار هوور اولین رئیس اف‌بی‌آی روز جمعه همزمان با تولد 37 سالگی این بازیگر نامزد اسکار به طور گسترده در آمریکای شمالی اکران شد...

به گزارش اخبار سینمای جهان

, او بازیگری را در 5 سالگی با بازی در مجموعهٔ تلویزیونی رامپر روم آغاز کرد اما به علت رفتارش از پروژه اخراج شد و پس از آن تصمیم گرفت تا تحصیلاتش را به طور جدی آغاز کند و به مدرسه John Marshall High School پیوست. در ابتدای دوران کارش مدیر آژانس و مدیر برنامه‌هایش به او گوش زد کردند که نام «لئوناردو» بیش از حد غیر انگلیسی و خارجی است و او باید نامش را به لنی ویلیامز تغییر دهد اما لئوناردو نپذیرفت و با بازی در فیلم زندگی این پسر در سال 1993 وارد سینما شد. آغاز کار لئوناردو در 1989 با بازی در نقش گری بکمن در سریال تلویزیونی بود در همین هنگام بود که یکی دیگر از بازیگران سینما توبی مگوایر (Tobey Maguire) آشنا شد و دوستی‌شان تا کنون در جایش باقی است.
در 1993 در نقش توبی در فیلم خوش درخشید و نامش در فهرست عنوان بهترین هنرپیشه نقش دوم قرار گرفت. در همان سال با ایفای زیبای نقش یک معلول ذهنی در فیلم چه چیزی گیلبرت گریپ را می‌خورد در کنار جانی دپ قرار گرفت که نمره‌اش کاندید شدن برای جایزهٔ اسکار در سن نوزده سالگی بود. در سال 1996 دی‌کاپریو در نقش رومئو در فیلم جدید رومئو و ژولیت (اثر شکسپیر) حاضر گشت. اما با این همه فعالیت و کارنامهٔ خوب هنری فیلم پر سرو صدای تایتانیک (1997) بود که او را تبدیل به فوق‌ستاره‌ای در دنیای هالیوود کرد.

 



دی‌کاپریو در درام «زندگی این پسر»‌ (1993) با بازی رابرت دنیرو و الن بارکین نقش نوجوانی شورشی را بازی کرد.



«چه چیزی گیلبرت گریپ را می‌خورد» (1993) اولین نامزدی اسکار را برای دی‌کاپریو به همراه داشت. او در این فیلم با جانی دپ همبازی بود.



دی‌کاپریو در فیلم «رومئو+ژولیت»‌ (1996) به کارگردانی باز لورمان.



مریل استریپ و دی‌کاپریو در درام «اتاق ماروین» (1996)                    



دی‌کاپریو در «تایتانیک» (1997) به کارگردانی جیمز کامرون که معروف‌ترین فیلم اوست.



دی‌کاپریو در «ساحل» (2000) به کارگردانی دنی بوئل



دی‌کاپریو به هنگام کنفرانس مطبوعاتی فیلم ساحل (2000)



دی‌کاپریو در «اگر می‌توانی من را بگیر» (2002) ساخته‌ استیون اسپیلبرگ نقش فرانک آباگنیل کلاهبردار معروف را بازی کرد. او در این فیلم با تام هنکس همبازی بود.                    



دی‌کاپریو برای بازی در نقش هوارد هیوز میلیاردر معروف در «هوانورد»‌ (2004) دیگر ساخته اسکورسیزی برای دومین بار نامزد جایزه اسکار شد.                    



دی‌کاپریو و جک نیکلسن در «مردگان» (2006) فیلمی دیگر از اسکورسیزی.                    



بازی دی‌کاپریو به نقش دنی آرچر در «الماس خونین» (2007) سومین نامزدی اسکار را برای او به همراه داشت.                    



دی‌کاپریو و راسل کرو در تریلر «مجموع دروغ‌ها» (2008) ساخته ریدلی اسکات.                    



دی‌کاپریو در درام «جاده انقلابی» («جاده روولوشنری») (2008) به کارگردانی سام مندس بار دیگر با کیت وینسلت همبازی خود در فیلم «تایتانیک» همکاری کرد.                    



دی‌کاپریو در «شاتر آیلند» (2010) چهارمین همکاری خود با اسکورسیزی نقش تدی دانیلز را بازی کرد، یک کارآگاه که برای تحقیق درمورد مفقود شدن اسرارآمیز یک زن به زندانی در جزیره‌ای دورافتاده فرستاده می‌شود.



دی‌کاپریو در تریلر «آغاز» («تلقین») (2010) به کارگردانی کریستوفر نولان





دی‌کاپریو در «جی. ادگار» به کارگردانی کلینت ایستوود شخصیت جی. ادگار هوور موسس و اولین رئیس پلیس فدرال آمریکا، اف‌بی‌آی را از 24 سالگی تا 77 سالگی به تصویر کشیده است. او برای بازی در نقش هوور سالخورده ساعت‌ها زیر دست گریمورها بود.                    


«جی. ادگار» از چهارشنبه 9 نوامبر (18 آبان) به طور محدود و از جمعه 11 نوامبر (20 آبان) به طور گسترده روی پرده سینماهای ایالات متحده و کانادا رفت. انتظار می‌رود دی‌کاپریو با این فیلم برای چهارمین بار نامزد اسکار شود.                    



دی‌کاپریو دارای خانه‌ای در شهر لس‌آنجلس و آپارتمانی در شهر نیویورک آمریکااست. وی همچنین صاحب جزیره‌ای در بلیز است.
او از سال 2000 تا 2005 با ژیزل بوندشن سوپر مدل برزیلی و از ان پس تا کنون با بار رافائلی مدل اسرائیلی رابطه ی عشقی داشته است.

وی تا کنون جوایز متعددی دریافت کرده که در اینجا به آنها اشاره میکنیم:

1994_نامزد گوی طلایی بهترین بازیگر تکمیلی برای فیلم چه چیزی گیلبرت گریپ را می‌خورد
1994_نامزد اسکار بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم چه چیزی گیلبرت گریپ را می‌خورد
1996_برنده جایزه بهترین بازیگر خرس نقره‌ای جشنواره برلین برای فیلم رومئو و ژولیت
1997_نامزد گوی طلایی بهترین بازیگر برای فیلم تایتانیک
2002_نامزد گوی طلایی بهترین بازیگر برای فیلم اگه می‌تونی منو بگیر
2005_برنده ی گوی طلایی بهترین بازیگر برای فیلم هوانورد
2005_نامزد اسکار بازیگر نقش اول مرد برای فیلم هوانورد
2006_نامزد گوی طلایی بهترین بازیگر برای فیلم رفتگان
2006_نامزد گوی طلایی بهترین بازیگر برای فیلم الماس خونین
2006_نامزد اسکار بازیگر نقش اول مرد برای فیلم الماس خونین
2008_نامزد گوی طلایی بهترین بازیگر برای فیلم جاده انقلابی


منبع:
کلیپ دونی

ویرایش در اخبار سینمای جهان

چهار شنبه 25 آبان 1390برچسب:, :: 22:53 ::  نويسنده : علی ملکی
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 20 صفحه بعد
.: Weblog Themes By PICHAK :.



<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 26
بازدید دیروز : 6
بازدید هفته : 109
بازدید ماه : 109
بازدید کل : 4697
تعداد مطالب : 58
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->

 
   
فال حافظقالب وبلاگقالب وبلاگگالری عکسفاگالری عکس آلامتو